ای ادمها که در ساحل نشسته شاد وخندانید.یک نفر در اب دارد میسپارد جان ی.یک نفر دارد که دست وپای دایم میزند. روی این دریای تند و تیره وسنگین که میدانید. ان زمان که مست هستید از خیال دست یازیدن به دشمن. ان زمان که پیش خود بیهوده پندارید. که گرفتستید دست ناتوانی را. ناتوانی های بهتر را پدید ارید. ان زمان که تنگ میبندید .بر کمرهاتان کمربند. در چه هنگامی بگویم. یک نفر در اب دارد میسپارد جان