همه چیز من


برگرفته شده از lovelyboy.blog.ir


پســـرم،

برگ گلــــم،

غنچه ی خوشرنگِ دلــــم،

دست خود را حلقه کن برگردنـــــم،

خنده زن بر چشمهای خستـــه ام،

عشق تو آواز صبح زندگیســـت،

مهر تو آغاز لطف و بندگـی اســـت،

سر گذار برشانه هایِ مـــــادرت،

بوسه زن بر گونه هایِ زردِ مــن،

خانه ام سبز از صدای شادِ توســت،

مادرت مست از نوازشهـایِ توســـــت


سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید،
پشت هیچستانم.

پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ های هوا ،
پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم

پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.

آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت  جاریست.

به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

*******